انقلاب اسلامی، خیزش مبارکی بود که به دور از تمامی ناپختگیها و ناپیراستگیها، در احسنالزمان وقوع آن، چشم در چشم طاغوت و طغیان زمانه، سر راست کرد و حرکتی سترگ را رقم زد که توانست بر همه معادلات سیاسی جهان، چیره گردد.
قیامی که همراه با فراخوانی عمومی در تمسک و توسل به امامت قائم آل محمد و با ترجی زمینهسازی ظهور منجی بشریت، به پا خواست و هرچند سردمداران کفر و استثمار در وصف قائدش ازعج الشرق، حیّر الغرب و شغل العالم، را سرودند، لیکن نه داعیه خلافت و امامت از وی شنیده شد و نه سودای دعوت همگانی بر خویشتنی چنین ممدوح و مقبول.
سر این ماندگاری و بقاء در صدق کلام صادق خاندان پیامبر علیهالسلام عیان مانده است که شکست خیزشهای پیش از قیام موعود را پیش بینی نمود. اما برخلاف تمامی مصداقهای به تاریخ نشسته، این انقلاب، همصدایی امام و ماموم در امت ولی عصر بودن را به رخ کشید و داعی به حق آن در دعوت به اقامه امر به معروف و نهی از منکر، اجرای حدود الهی، احیای کلمه الله و امر اهلالبیت علیهمالسلام، ایمان و اعتقاد به وجوب صیانت از دین مبین را در سر داشت.
آری! چینشی چنین مستعد و بالغ و آمادگی آراستهی شرایط اقدام و حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر، این انقلاب را از انقلابهای محکوم به شکست، خارج ساخت و مصداق حدیث شریف الراد علیهم کالراد علینا و الراد علینا کالراد علی الله ساخت.
اما سر این ماندگاری و بقاء، فصل دیگری داشت که بر سر شانهی همین مردم نشست که به مصداق قالوا حسبنا الله و نعم الوکیل، سرآغاز این انقلاب با عزم ایشان بود و در تدامش این درخت سترگ امروزی با حمایت ایشان ریشه دواند و در هجوم و هراس تندبادهای تحریم و تحدید و تهدیدها همچنان تناور ماند و سرخم نکرد ….
فکرک هایی رهاتر از مدرسه