بنابر آموزههای دینی رکن رکین اخلاق اسلامی و فلسفه بسیاری از عبادات، تقوی است و بیراه نیست اگر در بحبوبه بیاخلاقیهای سیاسی این روزها، بالاترین تقوی را تقوای سیاسی بدانیم.
عدالت را بارها و بارها به وضع الشیء فی موضعه تعریف و تفسیر کردهایم اما در پای عمل و قضاوت، لنگ لنگان از تعبیرش جا ماندهایم.
تند روی و لجن پراکنی و دروغ و تخریب را بد می.دانیم اما در طرفداری از جناح و افراد همحزبیمان، متعصابه به هر حربهای ناجوانمردانه متوسل میشویم.
فضای سایبر را که چرخی میزنی، لبالب است از اظهار نظر افرادی که بدون علم و بصیرت کافی، در کسوت یک مجتهد و معلم ظاهر میشوند و با حمایت یا تخریب برخی و بزرگ و کوچک نمودن برخی دیگر، هم به خود این مقضی علیهم ظلم میکنند و هم به مدعی شدن پوچاندیشان کمک میکنند. افرادی که به زعم باطلشان، عدالتمحوری نه به معنای تبیین و توضیح صحیح وضعیت موجود، بلکه به معنای زدن سران قوا و سایر نهادهای دولتی است.
انگار اکثریت غالب بر این فضا معنای بصیرت و بصیرتبخشی را گم کردهاند که به جای نیمنگاهی انداختن بر مسیر پیموده شده انقلاب از آغاز تا کنون و دیدن دستاوردهای آن مدام در پی پمپاژ ناامیدی به کشور هستند. قابل انکار نیست که مشکلات مدیریتی و موانع داخلی و خارجی بسیاری در کشور وجود دارد اما آیا انتقادهایمان به این نظام اسلامی، رنگ و بوی انتقاد به نظام طاغوت را به خود نگرفته است؟! انتقاد تخریبگرایانه و تضعیفکننده توام با حب و بغض شخصی چه شباهتی به انتقاد دلسوزانه برای تقویت نظام اسلامی دارد؟! اگر همه ارکان نظام جاسوس و خائن هستند، پس اساسا وجود این نظام برای چیست؟!
در این مسیر امیدی به غربپرستان منافق نیست اما با دوستان انقلابی چه کنیم که بر همان روال گام بر میدارند؟! اگر ولایتمداری در تاسی همه جانبه به مقام ولایت است پس چرا در عرصه سیاسی بر خلاف منطق مولا و صحبتهای امیدوارانه این استراتژیست قرن حرکت میشود ؟!
ای کاش کمی در هنگام قضاوت و انتقاد و نشر مطالب در فضای مجازی حساس تر شویم …