این همه آیات قرآن و قاعده فقهی و باز این همه قیل و قال و مناقشه و جدال!
اگر غرض، بیداری نفوس و اذهان بشر و هدف، هدفی الهی است، پس چرا این همه هجمه و هجوم؟!
تصلّب رای و جمود فکری مدعیان مروّج حقیقت در کنار تفکرات عوام گرایانه متخصص نمایان، که از طریق سیاهه پیرو این داعیه داران در فضای جامعه فریاد می شود، بی تردید در اولین قدم عرصه آزاداندیشی و جولان اندیشه های ناب را مسدود کرده و سپس فضایی دو قطبی را بر جامعه تحمیل می کند که برخی صاحبان اندیشه برای اثبات حقانیت گفتمان خویش، لجوجانه و متعصبانه سعی در تکفیر و تحقیر دیگری دارند!
اما شاید آنچه در این میان فراتر از یک نگاه ظاهری، می تواند عامل موثرتری در ظهور این دوقطبی کاذب و سد باب گفتمان در جامعه باشد، همان عوام گرایان غیرمتخصص و سیاهه پیروِ نوعا بیسوادی است که با موج سواری بر فضای فکری غالب جامعه و بدون وقوف کامل بر جوانب موضوعات، آراء خویش را فهم معیار، حق مطلق و مطابق لوح محفوظ دانسته و هیچ گونه اجتهاد و نظر مخالفی را برنمی تابند.
و دریغ و درد از وجود تمامی این سه گروه در میان مسئولان گفتمان در حوزه معرفت دینی!
مگر نه این است که مبنای اصولی تشیع، احترام به اظهارنظرهای مبتنی بر دلیل از سوی متخصصینی است که صلاحیت و حق اظهارنظر دارند، پس این همه ورود به مسائل تخصصی بدون اشراف و استیلا بر موضوعات با چه مجوزی است؟! این حجم از طرد مخالفین و سلب حق اندیشه ورزی دیگران با برچسب انحراف و تکفیر، منطبق بر کدام یک از موازین دینی است؟! این رفتارهای عرف گرایانه ی مشوب به تعصب و جاه طلبی، چه توجیهی خواهد داشت؟!
قرآن کریم می فرماید:
” ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن”
فتامل