?ما نه خصومت شخصی ای با این خانم داریم و نه میخواهیم گند همه آقازاده ها را بر سر شوهرش خالی کنیم…آنها صرفا بداقبال بودند و قمار بدی برای شهرت کردند تا به خیال خودشان با لایک بیشتر درآمد بالاتری کسب کنند اما ناخودآگاه نماینده همه آن چیزهایی شدند که دوست ندارند باشند! ?این یک دقیقه مصاحبه را ببینید… این خانم، رزم آرا معدوم نیست که اگر بود کمتر عرق شرم بر پیشانی و جبین مان خشک میشد، این خانم محصول یک بورژوازی دینی است که تقریبا بدون استثنا ایده آل ارزشی اکثر نهادهای موجود و رسمی تعریف میشود… اگر رزم آرا در پوشش نوکری بریتانیا و در اواخر دهه بیست معتقد بود که ایرانی ها یک لولهنگ(آفتابه) نمیتوانند بسازنند پس به درد مدیریت نفت خود نمیخورند این خانم مبلغ حجاب در دهه نود معتقد است ایرانی جماعت حتی زیرشلواری ای هم نمیتواند تولید کند که با استانداردهای برندینگ او سازگار باشد… این بورژوازی دینی آنقدر در دور دورهای شمال تهرانی اش گم شده که یک الی سه سفر خارجی برای تهیه لباس را یک مساله جا افتاده تلقی میکند… شوی گرامی وی هم شب گذشته لایوی را در کنار پرچم یاحسین(ع) ترتیب داد تا بگوید آن آخوند کذاب سیاهنمایی کرده و ما یک عروسی ساده تدارک دیده ایم که سرویس هر مهمان فقط صد و شصت هزار تومان آب خورده!… مساله یک خاله زنک بازی از عروسی دو جوان مشهور نیست بحث از مشت نمونه خرواری است که یک بورژواژی دینی به شکلی بدعت وار جلودار آن شده است… اسلامی که عدالتخواهی اش بی اخلاقی و حسادت تعریف میشود و نهی از منکر و اصلاح گری اش خشونت تصویر میشود، یک اسلام خیریه پسند که با برچسب “رحمانی” بودن میتواند همه فسادهای سرمایه داری را توجیه کند! ?اگر قرار است انقلابی در انقلاب شود نقطه آغازینش از مشروعیت انداختن بورژوازی دینی ای است که اتفاقا مناسک دین را به خدمتی علیه معارف آن در می آورد، اسلام بچه پولداری که فقر را توجیه میکند و حواله به خواست خدا میدهد اسلام اموی است و اسلام علوی آنجا شکل میگیرد که مولدترین فرد اقتصادی زمانه در اوج ثروت به سطح معمولی ترین افراد زندگی میکند تا ماهیت توحیدی دین را تعین بخشد… هرقدر تا به حال فقه شیعه درصدد تعریف “کسب حرام” ثروت بوده وظیفه امروز فقها تفسیر مصادیق “خرج حرام” ثروت باید باشد… انقلاب دوم انقلابی علیه منطق اشراف سالارانه زبیرهاست! ✍ #صادق_فرامرزی ? @menhayefagh
✳️ مساله ايشان در مناظرات فقط پيروزى و شكست نبود، در روايات هست كه ايشان براى پيروزى وارد بحث نميشدند. هدفشان جدل و غلبه نبود. صريح ميفرمايند كه اگر كسى در يك مباحثه اى با مخالفش شركت كند ، براى زمين زدن او، نقشه بكشد براى خراب كردن او، اين كار مورد قبول ما اهل بيت نيست، طبق منطق ما نيست. فرمودند جلسه اى كه در آن مجادله ميشود، يعنى هدف ، كشف حقيقت نيست و صحبت از نجات و هدايت و رشد نيست، صحبت از اين است كه چه كسى برد و چه كسى باخت، صحبت از اين است كه چه كسى تحقير و چه كسى تعظيم شد، اين جدل است و به لحاظ اخلاقى مورد قبول ما نيست.
✳️ در احتجاجات و مناظراتى كه از حضرت ثبت شده، دارد كه وقتى امام ميديدند طرف بحث ، دارد در بحث شكست ميخورد و در ميان جمع دارد تحقير ميشود، سر وته بحث را جمع ميكردند و فقط تا حدى بحث را ادامه ميدادند كه حضار بفهمند اسلام آسيب پذير نيست، حق است و قابل دفاع است. از آن حد به بعد كه مساله روشن شده و ادامه بحث نوعى تير خلاص زدن به طرف مقابل و تحقير اوست، امام رضا بحث را قيچى ميكردند. اينكه دارم عرض ميكنم، حداقل دو سه جا در سيره مناظراتى حضرت بيان شده است.
✳️ مثلا در يك جا وقتى طرف مقابل در بحث با ايشان در بن بست گير افتاده، امام به اباصلت ميفرمايند كه “خلّنى و اياه” من را با ايشان تنها بگذاريد. اينجا درست همان جايى است كه در بحث ها، ما در دلمان به طرف مقابل ميگوييم، حالا گيرت آوردم! درست در همانجا امام رضا ميفرمايند جلسه را ختم ميكنيم و ميخواهم با ايشان در خلوت صحبت كنم كه تحقير نشود.
در كجاى دنيا و در كدام مناظره چنين روشى را ديده ايم؟
اخلاق، منطق و آزادى ، سه عنصرى است كه به وضوح در مناظرات حضرت رضا ديده ميشود.
? منبع: سخنرانی استاد رحیمپور با عنوان “تشيع رضوى، تفكر تمدن ساز،يا تعصب خانمان برانداز” سال١٣٨٨
✅ کانال نشر مردمی آثار استاد رحیم پور ازغدی?
@Ostad_Rahimpour_Azghadi
به مناسبت ولادت #امام_رضا علیه السلام
بولتون های خبری کذّاب، هجمه ها و هجوم علیه رقیب، حبّ و بغض های شخصی، تخریب و تضعیف و نقدینگی عقده ها به نام انتقاد، وجاهت های مکتسب در سایه سار کتمان مغرضانه حقیقت مشهود، غوغای مسلک ها و عرفان های نوظهور شرقی و غربی، رقص مستانه شبهات و تردیدها در خمودگی و بن بست های فکری …
و تداومِ هر روز و هر روزه ی جهالت هایی که جز التهاب بیشتر این اشتعال و افروختگی ها، ثمری نخواهد داشت.
چه شباهت عجیبی دارد فضای فکری خاکستری امروز و جامعه زمان هشتمین مولایم؛
فتنه ی توطئه های سیاسی و دینی بنی عباس، نعره های خاموش دسیسه های مامونی در تضعیف جایگاه ولایت، بلوای بی شرمانه ی واقفیه، بروز روزافزون عقاید خرافی و انحرافی بیگانه در کنار نحله های کلامی و فقهی و آئین ها و فرق و مذاهب منشعب از اسلام، و باز هم شبهات و تردیدها در خمودگی و بن بست های فکری …
و چه توفیر عمیقی است میان سیره عقلانی مولا و منش مدعیان پرطمطراق پیرو ولایت! مدیریت راهبردی و اقتدار و انعطاف مبصّرانه امام در فضای وهم آلود سیاسی زمان خویش، نه تنها نقاب از چهره تمامی فتنه ها و فریبکاری های مامونی برکشید بلکه همین رویکرد مبتنی بر قدرت نرم، در برخورد با مکاتب فکری و عقیدتی، در قالب مباحثات و مناظرات علمی بین صاحبان خرد، تهدید انحرافات را به فرصتی برای تبلیغ و ترویج دین و تبیین معارف و آموزه های ناب اسلامی، مبدل نمود تا علم و بصیرت و صبر توامان امام را به رخ بکشد.
شاید امروز بیش از هرچیز نیازمند بازخوانی مجدد مبانی معرفتی اسلام در آیینه راهبردها و رویکردهای معصومین هنگام مواجهه با شرایط مشابه، هستیم تا از این همه بیراهه روی و کج اندیشی و فرصت سوزی رها شده و نظاره گر این سطح وسیع از بداخلاقی ها و نفی و طردهای وحدت زدا در میان مسلمین نباشیم.
ای کاش کمی ادعای تاسی را از سر زبان برگیریم و در عمل تشیّعمان را فریاد بزنیم …
این همه آیات قرآن و قاعده فقهی و باز این همه قیل و قال و مناقشه و جدال!
اگر غرض، بیداری نفوس و اذهان بشر و هدف، هدفی الهی است، پس چرا این همه هجمه و هجوم؟!
تصلّب رای و جمود فکری مدعیان مروّج حقیقت در کنار تفکرات عوام گرایانه متخصص نمایان، که از طریق سیاهه پیرو این داعیه داران در فضای جامعه فریاد می شود، بی تردید در اولین قدم عرصه آزاداندیشی و جولان اندیشه های ناب را مسدود کرده و سپس فضایی دو قطبی را بر جامعه تحمیل می کند که برخی صاحبان اندیشه برای اثبات حقانیت گفتمان خویش، لجوجانه و متعصبانه سعی در تکفیر و تحقیر دیگری دارند!
اما شاید آنچه در این میان فراتر از یک نگاه ظاهری، می تواند عامل موثرتری در ظهور این دوقطبی کاذب و سد باب گفتمان در جامعه باشد، همان عوام گرایان غیرمتخصص و سیاهه پیروِ نوعا بیسوادی است که با موج سواری بر فضای فکری غالب جامعه و بدون وقوف کامل بر جوانب موضوعات، آراء خویش را فهم معیار، حق مطلق و مطابق لوح محفوظ دانسته و هیچ گونه اجتهاد و نظر مخالفی را برنمی تابند.
و دریغ و درد از وجود تمامی این سه گروه در میان مسئولان گفتمان در حوزه معرفت دینی!
مگر نه این است که مبنای اصولی تشیع، احترام به اظهارنظرهای مبتنی بر دلیل از سوی متخصصینی است که صلاحیت و حق اظهارنظر دارند، پس این همه ورود به مسائل تخصصی بدون اشراف و استیلا بر موضوعات با چه مجوزی است؟! این حجم از طرد مخالفین و سلب حق اندیشه ورزی دیگران با برچسب انحراف و تکفیر، منطبق بر کدام یک از موازین دینی است؟! این رفتارهای عرف گرایانه ی مشوب به تعصب و جاه طلبی، چه توجیهی خواهد داشت؟!
قرآن کریم می فرماید:
” ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن”
فتامل
✔️خاطرهای از علامه سید مرتضی عسکری در مورد آیتالله سیدابوالقاسم خویی(ره)?
?در نجف بودم کاروانی سنی مذهب از ترکیه آمده بودند و در صحن حضرت امیر (علیهالسلام) نماز میخوانند.
?آیتالله خوئی به من گفت: دلم میخواست برای این حدیث (در روایت داریم کسی که پشت سر آنها نماز بخواند انگار پشت سر رسول خدا نماز خوانده است. کافی جلد ۳ ص ۳۸۰ طبع اسلامیه) بروم در صف اول[شان] نماز بخوانم ولی از عوام میترسم.
?این معنای وحدت همگانی است. ائمه به ما فرمودهاند و ما الآن میرویم مکه و مدینه و پشت سر آنها نماز میخوانیم. پس ائمهی ما اینگونه بودهاند. دستور داده اند به ما.
?ائمه به ما مسلمانها دستور دادهاند متحد باشیم ولی وحدت در کجا؟! دولتهای ما باید اتحاد سیاسی، اتحاد اقتصادی با هم داشته باشند. یک میلیارد مسلمان اگر اتحاد کردند فلسطین را از ما نمیگیرند. پس ما اتحاد نداریم.
اقتباس از کانال تلگرامی سیره علما