قیام اباعبدالله، زمانی ریشه دواند که در مدینه النبی، عقل در تقابل با فرهنگ اتراف و ابزارهای تبلیغ اموی، مغبون گردید و در اسارت ترس و نیاز سفله شد … و عدل در فقدان پایه و مایه عقلی خود، بر زمین نشست و مدینه العرب، کامرانی دوباره جاهلیت را چشید….
حرکت عاشورا، در جامعهای که زیر یوغ امارت هوی، ماده اندیشی در تبرج جاهلیت را جایگزین معنویت اخلاقمدار مدینهالنبی نموده بود و صبغه نابخردی و سرسپردگی در نظام خلیفهگری را پیشه خود ساخته بود، آغاز گشت…
عاشورا را تعلقی به یک دین و مذهب نیست که آن، جزء لاینفک همه ادیان ابراهیمی است …
عاشورا سفینه النجاه بشریت است و مصباح الهدای انسانیت انسان برای بازسازی هویت انسانی او….
عاشورا هدیه قرآن به بشریت است و حرکتی آگاهی بخش در راستای نجات اندیشه و اراده بشر از اسارت نادانی و گمراهی که امام فرمود:” ارجعوا الی انفسکم …. فانظروا”
*عاشورا بدایت و نهایت حرکت همه انبیاء در اثاره عقل و اقامه عدل است* …
عاشورا را نمی توان ساکت بود …
با برگ هایی از پاییز
با برگ هایی از بوسه
با ساعت دلم ، وقتِ دقیق آمدن توست
من ایستاده ام ، مانند تک درخت سر کوچه
در:
http://maedeh.kowsarblog.ir/