به مناسبت ولادت #حضرت_معصومه سلام الله علیها
در فضایی که اختناق هارونی و مامونی در اطراف علویان و سادات، جسارت نزدیکی به خاندان ولایت را ازشیعیان سلب کرده بود،
و در زمانی که ظهور مجدد عصبیت های قبیله ای و جاهلی عرب در میان بنی عباس، حقانیت اسلام و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله را در دید توده های مردم مخدوش نموده بود،
فاطمه معصومه سلام الله علیها، نه صرفا به منظور دیدار برادر و امام خود، بلکه در جهت رسالتی سیاسی و دینی در تبیین اسلام اصیل و مقابله با نهضت شعوبیه ای منحرف، رهسپار ایران شد.
حرکتی زینب وار و در امتداد همان رسالت دیرین …
حرکتی که در آن، فرجام حیات یا شهادت توفیری نداشت، چه اینکه در تداوم حیات، ترویج و تبلیغ دین مداومت داشت و در انقطاع آن، خیر و برکتی که استبداد مامون و حقانیت اسلام و خاندان پیامبر صلی الله و علیه و آله را گواهی می داد.
فاطمه معصومه سلام الله علیها زینبی دوباره در تکرار مکرر تاریخ بود …
آری!
اقتدای دختران سرزمین من امروز به مقتدایی چنین بر حق است تا دگرگونی تاریخی مکرر را برای همیشه ماندگار کنند …
در زمانی که حتی درک از واقعیات بیرونی، معطوف به داده ها و تصاویری است است که از طریق رسانه ها مخابره می گردد، استفاده از رسانه نه تنها تضمینی برای کسب آگاهی بیشتر نیست، بلکه گاه به عکس تحمیق بیشتر افراد، ناشی از دریافت اطلاعات گمراه کننده و نادرست در پی خواهد بود.
عدم سواد آنچه امروزه به سواد رسانه موسوم است و متاسفانه بر خلاف جوامع غربی مفهومی نامانوس و نوظهور در ایران است، عموم افراد را از توانایی درک تولیدات رسانه ها و تفسیر و تحلیل آن، عاجز داشته و مجال تفکر انتقادی از آنان را سلب نموده است.
واقعیت تاسف انگیز و تلخ این روزها، موفقیت و سلطه جبهه لیبرال بر رسانه و کنترل افکار عمومی و انحراف و اغفال ایشان از مسائل اصلی جامعه با بزرگنمایی فرعیات و اخبار دست چندم است.
و دریغ از جبهه انقلابی و درس دین خوانده! که چه نابلد و غافلانه هربار در این دام گرفتار شده و عهده دار بازیگر اصلی نقشی از پیش نوشته شده، گشته اند! آیا این همان فتح الفتوح فرهنگی ثمره انقلاب است؟!
این المجاهدون؟!
این الطلاب؟!
عدم بینش عمیق و جامع در تحلیل حیات پربرکت رئیس مکتب شیعه و تاکید و تمرکز صرف بر فعالیت فکری و فرهنگی امام، نتیجه ای جزاعتراف ضمنی به پذیرش شعار مکتب سکولاریسم در جدایی دین از سیاست نخواهد داشت!
بی تردید اقتضای طبیعت جامعه اسلامی آن روز در جهت حریت فکری و آزادمنشی، ثبات نسبی و آرامشی را ایجاد کرده بود که تداوم نهضت علمی به پا خاسته از سوی امام محمدباقر علیه السلام را برای فرزند ایشان میسور نمود. نهضتی مبارک که در بحبوحه تزلزل حکومت بنی امیه و در زمانی که داعیه داران حکومت و خلافت به جنب و جوش درآمده بودند، فرصت ظهور و اشاعه یافته بود.
کناره گیری امام صادق علیه السلام از امر حکومت و خلافت، در دورانی که “الرضا من آل محمد” شعار رهبران بنی عباس بود، عده ای را برآن داشته تا فعالیت سیاسی امام را انکار کرده و بر زندگی مسالمت آمیز با کفر مهر تایید بزنند! اما آیا عقل سلیم، در ترسیم ساده لوحانه ی این فرض، توجیهی برای شهادت امام از سوی دستگاه خلافت خواهد آورد؟! چگونه است که حاکمی چون منصور دوانیقی، چندین و چندبار مقدمات قتل فردی را فراهم می آورد که تنها به بحث و مناظره و ترویج علوم دینی پرداخته است؟!
مفهوم سیاسی و معترضانه نهضت علمی و فرهنگی امام در تاسیس فقه جعفری در برابر فقه رسمی مشخص می شود که به منظور رسواسازی عدم صلاحیت دینی دستگاه خلافت و تبیین موارد تحریف دین در فقه رسمی و درباری، صورت پذیرفت، به نحوی که امام عملا به معارضه با دستگاه خلافت پرداختند.
آری! درست است که نگرانی امام از عدم تضمین تحقق اهداف اسلام در نظام جدید حتی پس از پیروزی، مانع از قیام ایشان در برابر طاغوت شد، اما عدم مشروعیت بخشی به دستگاه خلافت در بطن و متن کلام و رفتار امام آشکار بود نَحْنُ قَوْمٌ فَرَضَ اَللَّهُ طَاعَتَنَا وَ أَنْتُمْ تَأْتَمُّونَ بِمَنْ لاَ یُعْذَرُ اَلنَّاسُ بِجَهَالَتِهِ . و شهادت نتیجه چنین تفکر عمیق و درک عالی از شرایط سیاسی و اجتماعی آن زمان بود …
وَهُوَ الَّذِی أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَیْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُکُلُهُ وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَیْرَ مُتَشَابِهٍ ۚ کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ ۖ وَلَا تُسْرِفُوا ۚ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ
مصرف صحیح در نگاهی قرآنی و منطبق بر سبک زندگی اسلامی، معنایی جز بهره وری مناسب از مواهب الهی و منابع نعمت که خداوند به نحو مستقیم یا غیرمستقیم در اختیار بشر قرار داده است، نخواهد داشت. تمرکز رویکرد اقتصادی قرآن بر مفهوم حقیقی واژه اقتصاد به معنای میانه روی و اعتدال، سبب گشته تا تبذیر و اسراف به همان شدتی مردود و ممنوع باشد که محرومیت ارادی از نعمت های حلال در راستای آسایش و آرامش و کمال.
وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَٰلِکَ قَوَامًا
اتراف و کامرانی غافلانه قارون وار و رهایی در مستی نعمت های خدادادی، نه تنها پاسخ گویی در برابر خداوند را در پی دارد بلکه قوام جامعه انسانی در امور معیشتی را نشانه رفته و همگان را به آتش جهل متنعمان بی خرد خواهد سوزاند.
در این راستا تعلیم و تنبیه برای اصلاح الگوی مصرف در سطح خرد و کلان و با هدف بازگشت به آموزه های دینی، وجوب امر به معروف و نهی از منکر در عمل را زنده می سازد .
با عنایت به کارکرد بنیادین خانواده در شخصیت پروری فرزندان برای ورود به جامعه و نقش برجسته تربیتی مادر به عنوان الگوی رفتاری و اخلاقی ایشان، وظیفه دوچندان خواهران طلبه به عنوان مادر در وهله اول و مبلغ اصول تربیت دینی در مرحله بعد، آشکار می گردد. بی تردید آگاهی بخشی مادران در مورد نیاز به حفاظت از منابع طبیعی و مسئولیت فردی در قبال این مواهب الهی در کنار آموزش های عملیِ نمایانگر این ریزبینی و دقت در مصرف بهینه و بهره وری های عاقلانه، در منش و نحوه رفتار اعضای خانواده، بالاخص فرزندان موثر خواهد بود و تبلور تبلیغ و تربیت پیش گفته به بهترین نحو خواهد بود.
“الفتنه اشد من القتل / الفتنه اکبر من القتل”
اختلال و اضطرابی بزرگتر و شدیدتر از قتل!
غائله ای خزنده از امتزاج فریبکارانه ی حق و باطل جهت نیل به اهداف نامشروع طاغیان و باغیانی در چهره مصلح!
فتنه هایی دست ساز بشر که با ایجاد فضایی تیره و پر ابهام، اعتقادات جمعی جامعه را دستخوش شک و تردید ساخته و تمییز سره از ناسره و حق از باطل را سخت می سازد.
چقدر آشناست این فضای آشوب و بلوا!
چه هنگامه ی بلاخیزی است امروز که سدّباب حیات حق در هیاهوهای کاذب نسبت های خلاف واقع و یا اغراق آمیز هدف قرار گرفته است .
فتنه ای که با تمرکز بر موضوعات فرعی و به حاشیه راندن اولویت های اصلی کشور و در یک کلام، پمپاژ ناامیدی در بطن و متن زندگی مردم، حصول قریبانه ی نتیجه ای شوم را نظاره نشسته است.
و در این میان دریغ از مساهله جاهلان که در کنار تعمّد مکاران، با تزریق یاس، ناکاستی ها و ناکارآمدی ها را به عنوان واقعیاتی اجتناب ناپذیر و لایتغیر تبیین کرده و ناخواسته مانع از شکل گیری جنبش های مدنی و حرکت های اصلاحی در جامعه می شوند. (سخت نیست فهم این مهم که ناامیدی در جامعه، پی آمد تمرکز و تکرار مداوم نقص ها و ناراستی ها و غفلت از عرضه ی نقاط قوت و قدرتهاست. )
تکوین یک جامعه از مردمی مایوس با روحیه ای معترض، لجوج، انزواطلب، به کاهش میزان مشارکت افراد در ساخت جامعه می انجامد و نهایتا چنین فضای فکری و فرهنگی، جامعه را در معرض فروپاشی و انحطاط خواهد رساند و این همان رسالت خفته در پس نطفه ی این فتنه های اجتماعی است …
اگر روحیه امید، آرمانخواهی و ایثارگری برخاسته از ایدئولوژی مذهبی آغارگر این انقلاب بود، اولویت امروز بسط و احیای دوباره این مسیر در دوران ثبات است تا دستیابی به جامعه ای توحیدی بر پایه ی قسط و عدل، رویایی دور از دست نباشد! …